→♫♥کلبه تنهایی یلدا♥♫←

سر صبحه و تازه از خواب پا میشی
ولی من هنوز بیدارمو تو باعث بانیشی
که بیستو چار ساعت به تو فکر بکنم
فکره اینکه نباشی بکی تکیه کنم؟
ولی توچی؟موهات خیسه زیر دوشی
فکره اینی شب دوره همی چی بپوشی
یا چک میکنی زنگ زده کی به گوشیت
با کدوم تیک بزنی با یکی دیگه جور شی
توچشام زل بزن بیا ببین بغضو
تا حالا اینطوری دیده بودی منه تقصو
تا حالا دیده بودی که اینقد داغون بشم
با صدتا قرصو دری وری آروم بشم
ولی تو چی پایه الکلی با نور شمع
آخرشب رو تخت ولویی با اون امشب

و همین چیزاس که یهو باعث میشه که من به ده نو خلاف دیگه آلوده شم

 
دیگه برو واسه همیشه که قیدتو زدم
خب منم دیگه عینه تو بدم
دروغ میگفتی دوسم داشتی
منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم

بگو بینم تو هم میکنی گاهی یادم
یا که الان اینقدر درو ورت داری آدم
که فازه فابریکی.نه..اضافه کارنو
پایه یه  عشقو حالو مهمونی شادیاتن
بگو بینم باهاشون هستی خودی
اسمی از من میاری وقتی مست میکنی
یا وقتی که بحث پیش میاد که باکی دوس بودی
میگی هیچکیو بحثو عوض میکنی
بذار حالا که دارم ازتو جدا میشم
بگم فراموشیت اسون نیس خداییشم
با اینکه هنوزم همون عاشق دو اتیشم
صبحا با عشق تلفن تو پا میشم
دیگه نمیخوام یک لحظه هم باتو قاطی شم
چیه؟فکر میکنی که تو خماریشم
مگه یادت رفته اون روزایی رو
که چه جوری میزدی با کارات تو اتیشم

 
دیگه برو واسه همیشه که قیدتو زدم
خب منم دیگه عینه تو بدم
دروغ میگفتی دوسم داشتی
منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم

شاید حالا همش پشت سرم فش بدی هیچ
حق انتخاب داری این مشکلی نیس
ولی خدا میدونه که اگه دوستت داشتم
واسه خودت بوده واسه خوشگلیت نیست
اصن هرجایی میری برو اجازه داری
میدونی؟تورو ساختن واسه  اضافه کاری
آخه دسته خودت که نیس یکم عقده ایی شدی.
خدایی من نمیخواستم اینقدر گنده میشدی
از رکب خورده بودم نه این مدلی
چرا دس دس میکنی بری نکنه دودلی
چرا واسه رفتن میکنی استخاره
مگه کم کردی ازم سواستفاده
حالا برو به یاده من بکن هی مست
دیگه آرمینتم به خاطرات پیوست
برو بدون بد بودی اما خدایی
روزات خیلی پر رنگ شبا کجایی ؟


دیگه برو واسه همیشه که قیدتو زدم
خب منم دیگه عینه تو بدم
دروغ میگفتی دوسم داشتی
منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم

سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:, :: 9:40 بعد از ظهر :: نويسنده : yalda

سلام سلام سلام....وقتتون بخیر...خعلی خعلی خوش اومدین...یه آهنگ گذاشتم واس دانلود

این آهنگ خیییییییییییییلی خوشگله...همون خعلی خودم

با کیفیت خعععععععععلی بالااااااااااااااا.....برین حالشو ببرین

برای دانلود رو عکس کلیک کنین.....

 

سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:دانلود,ملانی و علیشمس,فازت چیه, :: 10:24 بعد از ظهر :: نويسنده : yalda

دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:, :: 1:25 قبل از ظهر :: نويسنده : yalda

پسری با پدرش در رختخواب
    درد ودل می کرد با چشمی پر آب

    گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
    زندگی از بهر من مطلوب نیست

     گو چه خاکی را بریزم توی سر
    روی دستت باد کردم ای پدر

     سن من از 26 افزون شده
    دل میان سینه غرق خون شده

    هیچکس لیلای این مجنون نشد
    همسری از بهر من مفتون نشد

    غم میان سینه شد انباشته
    بوی ترشی خانه را برداشته

    پدرش چون حرف هایش را شنفت
    خنده بر لب آمدش آهسته گفت

    پسرم بخت تو هم وا می شود
    غنچه ی عشقت شکوفا می شود

    غصه ها را از وجودت دور کن
    این همه دختر یکی را تور کن

    گفت آن دم :پدر محبوب من
    ای رفیق مهربان و خوب من

    گفته ام با دوستانم بارها
    من بدم می آید از این کارها

    در خیابان یا میان کوچه ها
    سر به زیر و چشم پاکم هر کجا

    کی نگاهی می کنم بر دختران
    مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟

    غیر از آن روزی که گشتم همسفر
    با شهین و مهرخ و ایضاً سحر

    با سه تا شان رفته بودیم سینما
    بگذریم از ما بقیه ماجرا

    یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
    او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم

    یک دو ماهی یار من بود و پرید
    قلب من از عشق او خیری ندید

    آزیتای حاج قلی اصغر شله
    یک زمانی عاشقش گشتم بله

    بعد اوهم یار من آن یاس بود
    دختری زیبا و پر احساس بود

    بعد از این احساسی پر ادعا
    شد رفیق من کمی هم المیرا

    بعد او هم عاشق مینا شدم
    بعد مینا عاشق تینا شدم

    بعد تینا عاشق سارا شدم
    بعد سارا عاشق لعیا شدم

    پدرش آمد میان حرف او
    گفت ساکت شو دیگر فتنه جو

    گرچه من هم در زمان بی زنی
    روز و شب بودم به فکر یک زنی

    لیک جز آنکه بداری مادری
    دل نمی دادم به هر جور دختری

    خاک عالم بر سرت، خیلی بدی
    واقعا ً که پوز بابا را زدی

منبع:بیتوته

دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:, :: 1:21 قبل از ظهر :: نويسنده : yalda

ازدواج, مراسم خواستگاری, طنز ازدواج

فوق العاده کاربردی و صد البته مخرب !
در این نوشتار می خواهیم به شما راه هایی را آموزش دهیم که بتوانید مراسم خواستگاری تان را خراب کنید! طوری که اگر دختر هستید، داماد آینده، فراری شود و اگر پسر هستید، عروس آینده از این که فکر زندگی با شما را به سرش راه داده به خودش لعنت بفرستد. این راه ها ردخور ندارد؛ تضمینی است و همه آنها که پیش تر امتحان شان کرده اند هنوز هم در خانه پدر و مادرشان هستند و نتوانسته اند ازدواج کنند!

روش های بر هم زدن مراسم خواستگاری برای پسران جوان

▪هر چند کلمه که حرف می زنید یک بار بادگلو کنید و بدن تان را بخارانید. این حرکت حتما تاثیر بدی بر دیگران می گذارد.

▪اگر روش قبلی موثر واقع نشد. از فرمول "جوراب های جادویی" استفاده کنید. بگذارید جوراب های تان یک هفته نشسته باقی بماند.

▪شب ها هم آنها را توی کتانی های ورزشی بچپانید و شب خواستگاری همان ها را بپوشید تا همه خانه بوی باقلی پخته بگیرد!

▪حتما شام بمانید حتی اگر سکوت سنگین و حرف ها، تمام شد شما همچنان بنشینید و لبخند بزنید و سرتان را تکان بدهید. بالاخره یکی از اعضای خانواده عروس خسته می شود و از جا بر می خیزد و این لحظه همان بزنگاهی است که باید بگویید "راضی به زحمت نیستیم... شام چرا... حالا وقت هست..." این طوری آنها ناچار می شوند به شما تعارف کنند و شما با کمال میل تعارف شان را می پذیرید.

▪جوری به خواستگاری بروید که انگار قبیله ای به خانه عروس حمله کرده است. همیشه زیاد باشید. قشون کشی کنید. هشت و نه نفر برای خواستگاری، عدد ناچیزی است اصلا نباید روی کمتر از ۱۵ نفر حساب کنید.

▪در خواستگاری بچه ها را با خود ببرید و برای آنکه شوق تان را به بچه داشتن نشان بدهید با آنها بازی کنید مثلا یک مسابقه وسطی ترتیب بدهید یا گرگم به هوا بازی کنید.

▪بدلباس باشید یکی از بهترین شیوه های بدلباسی این است که جوراب های تان را روی پاچه شلوارتان بکشید.

▪به کسی فرصت صحبت کردن ندهید. دائما از محاسن تان حرف بزنید و گاهی رو کنید به اعضای خانواده و تائیدشان را بگیرید. روش دیگر این است که هیچ حرفی مربوط به خودتان نزنید. اما یک لحظه هم دهان تان را بسته نگه ندارید؛ از سیاست، از اقتصاد، از علم، از هوا، از تاریخ و... حرف بزنید حتی می توانید خاطره تعریف کنید.

▪عروس را با یکی از دخترهای مجرد فامیل مقایسه کنید. مثلا همین که چایی آورد به مادرتان بگویید "شبیه دخترعمه ام نیست؟"

▪همیشه اسم عروس را اشتباه بگویید مثلا اگر اسمش فرزانه است هر بار با اسمی تازه صدایش کنید! "ببخشید افسانه خانم..."، "راستی ملیسا خانم..."، "شیوا خانم می خواستم بگویم که..." و...

▪گربه را دم حجله بکشید. وقتی عروس بالقوه، پرسید سهم مشارکت احتمالی تان در کارهای خانه چقدر است ناگهان ابرو در هم بکشید، نیم خیز شوید و صدای تان را بلند کنید و بگویید "شما بپزید من می خورم، شما بشویید و بسابید، من استراحت می کنم و اگر شاغل هستید، حقوق تان را هم بدهید من خرج کنم!"

▪صدای مهمان ها را ضبط کنید و از همه عکس بگیرید و از جلسه خواستگاری و شروطی که مطرح می شود، یادداشت بردارید و دست آخر، برای اینکه خانواده عروس در آینده شرط ها را تغییر ندهند بگویید پای برگه را امضا کنند و برای اینکه صداهای ضبط شده شان را هم بشناسید بگویید هر نفر یکبار نام و سنش را اعلام کند.

▪کفش هایتان را لنگه به لنگه بپوشید تا ثابت کنید دست و پا چلفتی هستید و نمیشود روی شما برای زندگی مشترک حساب کرد.

▪تا آنجا که می توانید بخورید. توی این گرانی، شاید تا سال ها وسعتان نرسد خیلی از میوه ها را بخورید.

▪از فن "در گوشی فامیلی" استفاده کنید. در این فن، شما و خانواده تان باید طوری وانمود کنید که انگار با خانواده عروس قهرید پس فقط بین خودتان درگوشی حرف بزنید و اعضای خانواده عروس را توی بحث های تان راه ندهید.

▪دائما با تلفن همراه تان پیامک بزنید و اگر کسی زنگ زد پاسخ بدهید و بلند بلند با او خوش و بش کنید.

▪حتما، حتما، حتما، گل میخک بگیرید و بی خیال گل رز قرمز شوید و خودتان با برگ کاج تزئینش کنید و با نخ جعبه شیرینی ببندیدش.

روش های بر هم زدن مراسم خواستگاری برای دختران جوان

▪هنوز سلام و علیک تمام نشده سر صحبت درباره مهریه را باز کنید و بگویید که شما جد اندر جد، مهریه را سنگین می گیرید و این رسم خانوادگی تان است و همه دخترهای فامیل تان همین کار را کرده اند. برای این که کسی شک نکند چند تا مثال هم ردیف کنید مثلا بگویید "همین پارسال دخترعموی مامانم ازدواج کرد با ۴۰۰۰ سکه، آبجی خودم مهرش ۵۰۰۰ تا بود... حالا دو هزار تای ناقابل که چیزی نیست."

▪برای شما چه اهمیتی دارد که داماد بالقوه در صورت موافقت با مبلغ مهریه تان، به زندانی بالقوه، تغییر نام می دهد؟

▪وقتی چایی آوردید و همه مشغول خوردن شدند و به به و چه چه کردند بگویید رمال توی پارک که امروز دیده اید کارش حرف ندارد چون این لحظه را پیش بینی کرده و راست گفته که اگر توی قوری تف کنید مهر و محبت خانواده داماد به شما چند برابر بـیـشتـر می شود.

▪از دامـاد و تـک تک اعـضای خـانواده اش بپرسید متولد چه ماه و سالی هستند. بعد کشف کنید که آنها در تقویم چینی نماد چه حیواناتی هستند و مطمئن باشید هیچ وقت ممکن نیست نماد سال شما، با نماد سال بقیه کاملا همخوانی داشته باشد و با چنین اعتقادی چگونه می توانید در کنار آنها با صلح و صفا زندگی کنید. فرضا شما متولد سال موش باشید. موش که نمی تواند با خانواده ای که یک اژدها، دو تا خوک، یک سگ، دو تا گربه و یک گاو دارد، زندگی کند!

▪از همان ابتدا که خانواده داماد آمدند و گل ها و شیرینی ها را تحویل گرفتید، همین که آنها خواستند سر صحبت را باز کنند لبخند ملیحی بزنید و الکی بگویید قصد ازدواج ندارید و می خواهید درس بخوانید. این طوری هم باکلاس تر است و هم تا ابد بی شوهر می مانید.

▪خودتان را کاملا متفاوت با آنچه هستید نشان دهید و اصلا فکرش را هم نکنید که بالاخره روزی طرف مقابل از نشانه ها متوجه می شود شما کلک می زده اید.

▪اگر زیاد غذا می خورید، بگویید کم خوار هستید. اگر دیر می خوابید بگویید سر شب خواب تان می گیرد. اگر ترجیح می دهید در روزهای تعطیل روی کاناپه جلوی تلویزیون لم بدهید بگویید همه روزهای تعطیل، آفتاب نزده در کوه هستید.

▪سیر بخورید و دائما اظهار نظر کنید، حتی وقتی نظرتان را نخواسته اند. توی استکان ها، کیسه چای بگذارید و بگویید برای تان سخت بوده چای دم کنید.

▪حتی یک لحظه به نگون بختی که به خواستگاری تان آمده اعتماد نکنید. همان اول کار به داماد بالقوه بگویید "پسورد ایمیل های تان را می خواهم..." واکنش احتمالی او از دو حالت بیشتر نیست.

▪اول این که می گوید "متاسفم اما پسورد من محرمانه و شخص

دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:, :: 1:4 قبل از ظهر :: نويسنده : yalda

تا کرب و بلا هست ، زمین را عشق است
آه دل همواره غمین را عشق است
هر چند که هیچ است همه ارزش ما
مجنون حسینیم ، همین را عشق است

دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:, :: 1:2 قبل از ظهر :: نويسنده : yalda

   

  اینجا سرزمین شام است... اشکهایم بی اختیار سرازیر است. پدر و مادر این دخترک را جلوی چشمهایش سر بریده اند؛

به جرم حبّ علی و آل علی (علیهم السلام)، مدعیان دین و دیانت، مدعیان اسلام محمّدی، مدعیان خدا، مدعیان سنت.

اینها مسلمان اند؟... هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا/ آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند.

سالها پیش خوانده بودم که در نزدیکی ظهور شیعیان به جرم عقیده شان کشتار میشوند و حالا دارم به چشم میبینم.

اینها فرزندان آل امیه و آل زیاد اند، فرزندان هند جگرخوارند اینها. اینها به اعمال پدرانشان در کربلا راضی اند و پیرو همانها؛

و همینها هستند که وقت ظهور در مقابل امام حق می ایستند و هلاک میشوند.

آری اینجا سرزمین شام است و ننگ بر آنها که با عمل و گفتارشان مهر تایید براین جنایتها میزنند و خون به دل حجت خدا میکنند.

    اینجا شام است... زیر لب زمزمه میکنم: قد خمیده، سه ساله چی دیده؟ سرهای بریده رو تو نینوا/ بوی خون و قدهای کمون و زلف پریشون وکرب و بلا...

     ریحانه را در آغوش میگیرم، گریه میکند... من هم.

   ______________________________________
   - اواخر ماه رمضان از آقای مکارم شیرازی شنیدم که میگفت تکفیری ها در سوریه 120 کودک و 300 زن را سر بریده اند؛

کسی میگفت عکسها یا فیلمش را در نت دیده است. آن روز هم که شنیدم حالم بد شده بود.

    - فقط میتوانیم همدردی کنیم

    - فقط نامت رقیه نبود

پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, :: 1:17 بعد از ظهر :: نويسنده : yalda

سلام به همه ی دوستای خوب و گلم...

بالاخره نتم وصلید و میتونم آپ کنم...بالاخره...خداروشکر

حالمم خوبه...

 

حلول ماه محرم رو به همه تسلیت می عرضم...امیدوارم هر جور که واردش میشیم...

حسینی خارج بشیم...

الا ای صاحب قلبم کجایی؟
محرم شد نمی خواهی بیایی؟
خوشا آن شور و حال و اشک و آهت
خوشا آن ناله های نینوایی
خوشا بر حال تو هروقت که خواهی
کنار تربت آن سر جدایی

برای دیدن عکس در سایز واشعی رو بکلیکین!

چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, :: 4:11 بعد از ظهر :: نويسنده : yalda

خوشبختی داشتن کسی است…


که بیشتر از خودش
تــــــــــو را بخواهد…
و
بیشـــتر از تــــــــو…
هیـــــــــــچ نخواهد..
و
برایش تـــــــمام زندگی باشی
پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:, :: 7:8 بعد از ظهر :: نويسنده : yalda

می نوازم

شاید از شرم صدای سازم

پاره ای از جانم به خود آید

و تو را ناله کند...

(هنوز زنده ام)

میگذرانم...

اومدم شاهرود واس زندگی

 

شنبه 4 آبان 1392برچسب:, :: 1:37 بعد از ظهر :: نويسنده : yalda
درباره وبلاگ

سلام سلام.....امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد هر کی که میخواد بیاد و نظر نده لطفا همین الان شوت شو بیرون و مانع کسب و کار ما نشو....اه اه اینقدر بدم میاد از کسایی که میان میخونن نظر نمیدن........ خدایا کمکم کن تا عاشقانه ترین نگاهها را در چشمانش بریزم خدایا کمکم کن تا در بعد عشق او بهترین و شیرین ترین باشم به من کمک کن تا سرودن عشق را به هنگام طلوع افتاب هر بام بر لبانش جاری سازم و راز عشق را در گوشش سر دهم خداوندا او را نگه دار که من به عشق او زنده ام...



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 648
بازدید کل : 161699
تعداد مطالب : 126
تعداد نظرات : 114
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


.





کد هدایت به بالا



کد کج شدن تصاوير